وجه تسمیه نام سام

«سام» پسر نریمان، پدر زال و پدر بزرگ رستم از تبار گرشاسب، پهلوان اسطوره‌ای ایران است.

«سام» به معنی آتش ،ریشه در فرهنگ ایران زمین دارد و از شخصیت­های بزرگ در کتاب شاهنامه فردوسی است. «سام»  نماد و سرآمد تباری­ست از پهلوانان اساطیری ایران زمین. آغازین شان گرشاسب جهان پهلوان، نیای بزرگ رستم و نامور به «اژدهاکُش»، که از چهره‌های نامدار اساطیر ایران است (او را نباید با گرشاسب پادشاه پیشدادی اشتباه گرفت). گرشاسب یکی از مشهورترین پهلوانان ایرانی است که بخش‌های مهمی از ادبیات اسطوره‌ایی و حماسی ایران به توصیف اعمال او و فرزندانش پرداخته است. گرشاسب‌نامه از اسدی طوسی در شرح دلاوری‌های اوست. در اوستا نام او گرشاس و لقب وی نریمان و از قبیله سام عنوان شده است. وی از نوادگان تور پسر جمشید، پادشاه پیشدادی است.

 

«سام» پسر نریمان، پدر زال و پدر بزرگ رستم از تبار گرشاسب، پهلوان اسطوره‌ای ایران است.

«سام» به معنی آتش ،ریشه در فرهنگ ایران زمین دارد و از شخصیت­های بزرگ در کتاب شاهنامه فردوسی است. «سام»  نماد و سرآمد تباری­ست از پهلوانان اساطیری ایران زمین. آغازین شان گرشاسب جهان پهلوان، نیای بزرگ رستم و نامور به «اژدهاکُش»، که از چهره‌های نامدار اساطیر ایران است (او را نباید با گرشاسب پادشاه پیشدادی اشتباه گرفت). گرشاسب یکی از مشهورترین پهلوانان ایرانی است که بخش‌های مهمی از ادبیات اسطوره‌ایی و حماسی ایران به توصیف اعمال او و فرزندانش پرداخته است. گرشاسب‌نامه از اسدی طوسی در شرح دلاوری‌های اوست. در اوستا نام او گرشاس و لقب وی نریمان و از قبیله سام عنوان شده است. وی از نوادگان تور پسر جمشید، پادشاه پیشدادی است.

sam model

اژدها كشي از ديرباز، يكي از محوريتـرين اصـول پهلـواني و قهرمـاني، در ميـان اقـوام و ملت­هاي جهان بوده است. اژدها نمادی از زيانكارترين موجـودات اهريمنـي در اسـاطير و حماسـه‌هـاي جهان است و گاهي نگهبان گنج­هاي پنهان به شمار مي­آيد و براي نابودي آن­ها و دست يافتن به گنج­ها، بايد بر آن پيروز شد. برپاية اساطير ايران، اهريمن نخست به گونة ماري بـزرگ از دوزخ بيـرون آمـد و پـس از آنكه آفريده‌هاي هرمزدي را با زهر خويش از ميان برد، موجودات اهريمني بسياري را بـر زمين پراكنده ساخت كه همة جهان آفـرينش هرمـزدي را دربرگرفتنـد.

اژدهـا در افسـانه پـردازي­های سراسـر جهـان، بـه استثنای چین ، نيرويي پليد و دژمنش اسـت که معمـولاً ابرهـا را از باريـدن بـازمي­دارد. برپاية بيشتر اساطير، براي ماندگاري جهان، بايد اژدها را نـابود كـرد. در افسـانه­هـا و داستان­ها، اين موجود اساطيري اغلب تركيبي از جانوران گوناگون است، اما به طور كلي، به شكل ماري بزرگ، پير و مكار و گاه با چند سر، تصوير مي­شـود كـه نفسـي آتشـين و نيرويي مهارناشدني دارد. در فرهنگ­هاي فارسي، اژدها را به شكل سوسـماري بـزرگ، بـا دو بال توصيف كرده­اند كه آتش از دهانش خارج مي ­شود.

فردوسی، این حکیم بیداردلِ ژرف­اندیش در برافراشتن کاخ رفیع خود، هدف روشن و مشخصی داشت. او به عنوان رهبر فکری و معلم بزرگ ملت ایران مسئولیت خود را درک می­ کرد. داستان­های حماسی وی در پی بازگویی واقعیت­های دیگری است که بی­زمان و جهانی­اند و در ذهن گروهی از نسل­های بشری بر مبنای ارزش­های خاص اجتماعی چون نام و ننگ، داد و بیداد یا بنیادهای خاص روانی چون مهر و کین، دلیری و جبونی پرداخته شده است و هر کدام یا مجموعه­ای از آنها در نهایت به صورت یل و پهلوانی تجسّم پیدا می­کند.

نبرد قهرمان با اژدها، يكي از عمده‌ترين مضاميني است كه در اغلب اساطير و حماسـه­ هـاي دنيـا ديده مي­شود. در اساطير ايران، نبرد ايزدان با اهريمن و آفريده‌هـاي او، گونـه‌هـاي متفـاوت اژدهاكشي به شمار مي­آيد. در روايـت­هـاي حماسـي فردوسی، بارهـا بـه نبـرد قهرمانان با اژدهايان روبه‌رو مي­شويم.

با تحول اسطوره‌ها و گـذر بـه عصـر حماسـه‌هـا، كـاركرد اژدهاكشـي نيـز دگرگـون شده است. بنابر نظر يكي از پژوهشگران «اگر روزگاري اژدهاكشي بـا كسـوف و خسـوف، خشكسالي و … ارتباط داشت، در دوره‌هاي تاريخي، اژدهاكشي تنها و تنهـا، در خـدمت بينش سزاواري يا مشروعيت شاه و پهلوان، درآمده‌ است».

برپايـة اين ديدگاه مي­توان گفت اژدهاكشي، يكـي از شـرايط رسـيدن قهرمانـان بـه سـزاواري، ارجمندي و حتي پادشاهي بـوده‌اسـت. اژدهاكشـي در فرهنـگ ايرانـي، نمـاد «شايسـتگي و سـزاواري» پهلوانان در امر پهلواني/ پادشاهي است.

در روايـت­هـاي حماسـي ايـران، بارهـا بـه نبـرد قهرمانان با اژدهايان روبه‌رو مي­شويم. مي­توان گفت ريشة اين اژدهاكشـي‌هـا در فرهنگ ايرانيان، نه به نبرد فريدون و گرشاسب با اژدها، بلكه به پيكار خـدايان ايرانـي بـا اهريمن و اهريمن­زادگان بازمي­گردد و تفسير آن، همان بنماية كهـن در اسـاطير ايـران، يعني جدال ميان نيروهاي خير و شر است كه جلوه‌هاي گوناگون آن را مي‌توانيم از عصر اساطيري تا افسانه‌هاي عاميانة امروز، به گونة نبرد قهرمان با اژدهايان، ديـوان، پريـان و… مشاهده نماييم.

پس اژدهاکُشی در فرهنگ ایرانی نماد شایستگی قهرمان در امر قهرمانی یا پادشاهی است مبارزه با اژدها در ادبیات ما استعاره از نبرد میان نیروهای خیر و شر است.

خیر و شر دو مفهوم مقابل هم هستند، خیر در مورد انسان به چيزي گفته می‌شود كه با “وجود” هماهنگ بوده، مايه پیشرفت و بهره‌مندي و منفعت شود و شر چيزي است كه ناهماهنگ با وجود و ماهیت  باشد و مايه ضرر و نقصان و زيان شود.

در فرهنگ اساطیری ، «اژدها» نمادی از  نفس انسان و نمودهای آن مانند پلیدی، ناپایداری، بیداد، کین، جبونی، اسراف، هدر دادن، بی مسئولیتی، و به زعم ما بی­کیفیتی است.

«سام» نمادی از انسان، اجتماع و جامعه­ای است که برای سربلندی و سرافرازی و قهرمانی باید با نفس خود که عامل نابودی وی خواهد بود، مبارزه کنند.

« نبرد سام با اژدها » قالب اصلی تندیسی است که در میدان حر تهران قرار گرفته است. سام (گرشاسب)  در این مجسمه نماد انسان و اژدها نمادی از نفس انسانی است. پیچیده شدن اژدها به دور وی نیز نمادی از محاصره انسان توسط شیطان است که دهانی باز در برابر سام دارد. نیزه گرشاسب نیز به سمت دهان اژدها نشانه رفته است تا این نبرد یادآور پیروزی خیر بر شر باشد.

مبارزه پهلوان با اژدها ، در همه ابعاد یک جامعه می­تواند مصداق داشته باشد. از بعد فردی مبارزه با شر و تباهی وظیفه هر فرد برای سرافزازی خود است. از بعد اجتماعی نیز مبارزه با شر و تباهی و نمودهای اهریمنی یک وظیفه عمومی است.

یک سازمان هم به­عنوان یک اجتماع کوچک، برای حفظ و پایداری خود نیازمند مبارزه با تمامی نمودهای تباهی در سازمان است.

لذا در « مدل سام»  سازمان­ها نمادی از پهلوانانی هستند که برای سرافرازی و پایداری و بقا لازم است با اژدهای ناپایداری، اسراف، هدر دادن، بی­ کیفیتی، نقص داشتن و … مبارزه کنند و آنها را تحت کنترل گیرند تا سازمانی سرافراز و پاینده داشته باشند.

مبنای طراحی تندیس و لوگوی «مدل سام» نیز برداشتی است برگرفته از مفاهیم فوق الذکر، که در آن انسان نمادی است از سازمان و اژدها نمادی از بی­کیفیتی در همه ابعاد سازمان است. پیچیده شدن اژدها به دور پای انسان (یا سازمان)  نیز نمادی از محاصره سازمان توسط شیطان و اهریمنی است که بی­کیفیتی نامیده می­شود و عدم مدیریت صحیح آن موجبات نابودی سازمان را به دنبال خواهد داشت. نیزه­ای که به سمت دهان بی­ کیفیتی نشانه رفته است نمادی جهت یادآوری پیروزی سازمان بر بی­کیفیتی در همه ابعاد آن است.

تجربه ثابت کرده است که تمرکز بر بهبود کیفیت در تمام ابعاد سازمان موجبات رشد یکپارچه و پایدار سازمان را فراهم می­کند و  سازمان­هایی که برای ارجمندی و سربلندی و سرافرازی خود مبارزه با بی ­کیفیتی در تمام عرصه­ها را مد نظر دارند پیروز و سربلند از عرصه کارزار خارج می­ گردند.

keyboard_arrow_up